دنياي هنر و بازار هنر دو چيز متفاوت اند، و موفقيت در توليد يك اثر هنري الزامي براي موفقيت آن در بازار هنر نيست و بي ترديد در دنياي هنر معاصر برندينگ هنري نقش كارآمد و تعيين كننده اي در موفقيت آثار هنري در جامعه بين المللي خواهد داشت، چرا كه برندينگ اصولي دارد كه همپوشاني كامل با اصول توليد يك اثر هنري ندارند و مي توان گفت توليد يك اثر هنري خلاق و ارزشمند لازمه و البته مقدمه ورود به بازار هنري است.
عدم رعايت قوانين كپي رايت و عدم وجود استانداردهاي روز و نا آگاهي از شيوه هاي ارائه آثار هنري به جامعه بين المللي هنر و نا آشنايي كافي با مناسبات نهادهاي هنر و … توسط هنرمندان، از مهمترين موانع دستيابي آثار هنري موفق و هنرمندان به موفقيت آثار هنري در بازار هنر و جامعه بين المللي است و سبب نوعي سردرگمي براي شيوه ارائه آثارشان مي شود، بويژه آنكه حضور فستيوالهاي متعدد با اهداف متمايز (كه الزاما با اهداف و اصول بازار هنر منطبق نيستند) و البته شوق فراوان هنرمندان به استفاده از فرصت ها سبب شده تا مسير اصلي لازم براي ورود آثار هنري به بازار مناسب آنها در طي مسير ارسال آثار به فستيوالها و نمايش كمرنگ و گاهي فراموش شود، و هنرمند پس از مدتي با وجود عدم دريافت نتايج كافي از اثر توليد شده، از ادامه مسير منصرف شده يا به گمان اينكه اثر مناسب ديگري توليد كند، روند پيگيري نتيجه و خروجي از اثر خود را آگاهانه و يا نا آگاهانه متوقف نمايد.
به یاد داشته باشید که تصمیم گیری ها درباره یک اثر هنری در بازار هنر تنها بر اساس کیفیت اثر هنری تعیین نمی شود، بلکه مواردی چون برندینگ هنرمند، مشاور هنری یا پخش کننده او نقش تعیین کننده تری دارند، که نتیجه تجربیاتی است که پخش کننده یا مشاور هنری اثر در ارتباط با رسانه و نهادهای بازار هنر در طولانی مدت برای خود ایجاد کرده اند و بی شک توصیه یا معرفی اثر توسط آنها می تواند نتیجه ای اطمینان بخش تر به همراه داشته باشد و سبب ایجاد ارزش افزوده برای اثر هنری و هنرمند آن شود و یاریگر هنرمند در مسیر برندینگ هنری خود خواهد بود.
اگر به این موضوع فکر کنید که چرا یک رسانه یا دانشگاه یا یک نهاد هنری باید برای دریافت امتیاز اثر هنری یک هنرمند هزینه ای بالا بپردازد، و تلاش کنید برای این موضوع پاسخی بیابید، بی شک متوجه خواهید شد که آنچه یک مشاور هنری یا پخش کننده هنر در مسیر ارائه اثر هنری به بازار و جامعه بین المللی هنر انجام می دهد تا چه اندازه مهم و البته دشوار و تخصصی است. حال به این موضوع نیز توجه داشته باشید که او تنها یک حلقه از زنجیره ای است که فرآیند مارکتینگ و برندینگ اثر هنری و هنرمند برای دریافت نتیجه مناسب در پیش خواهد داشت.
از دید اقتصاد دانان هنر، پیچیدگی و فریبندگی از مهمترین ویژگیهای بازار هنر است و این پیچیدگی در مورد آثار هنری دوره معاصر به مراتب بیشتر است و ضرورت یک کار تخصصی برای کسب نتیجه را آشکار می کند. کافی است بدانید که تعیین کننده ارزشمندی اثر هنری در دنیای معاصر هنر، مشاوران و اعضای نهاد هنر اند و نه آن چیزی که هنرمند ویژگی اثر هنری تولید شده خود می داند. زمانی که به بزرگی و شکوه حضور در فستیوالهایی مانند اسکار، کن، ونیز، برلین و … فکر می کنید، به یاد داشته باشید که هنرمندان و آثاری که در بزرگترین صحنه های هنر حضور دارند، جایی و توسط اشخاصی در مسیر صحیح موفقیت برند شده و رشد کرده اند.
نهادهای هنر نخبه گرا هستند، و این نخبه گرایی فقط به خلق آثار هنری خلاق محدود نمی شود، بلکه انتخاب مسیر موفق برای برندینگ هنری و موفقیت در بازار هنر نیز از الزامات این نخبگی است.
در بازار هنر همواره افرادی بسیار باهوش و آگاه حضور دارند که قهرمانان دنیای هنر معاصرند، آنها استعدادهای نو را کشف می کنند و از هنرمندان شایسته حمایت می کنند، اما به یاد داشته باشید که هنرمندی آینده دار است که به این بازار از طریق نخستین حلقه این زنجیره به سوی امکان موفقیت، دسترسی پیدا کند و از این مسیر راه صحیح را آغاز کند، چرا که شما تنها زمانی به موفقیت دست می یابید که در مسیر موفقیت گام بردارید.
بازار هنر دارای کمترین شفافیت و قواعد در میان دیگر فعالیتهای اقتصادی جهان است، چرا که برای آنکه یک هنرمند باشید نیاز نیست هیچ مدرک و مجوزی دریافت کنید، و این مسئله امکان حضور افراد بسیاری را در جهان هنر پدید می آورد که فستیوالها، بازارها و نهادهای هنر را بر آن می دارد تا از طریق افراد معتبر و آگاه و تکیه بر برندینگ در انتخاب هنرمندان منتخب خود اقدام کنند.
نویسنده متن: مهدی یارمحمدی