ooo

درباره تفکرات هیوم و كتاب در باب معيار ذوق و تراژدي

سوبژکتیویته اساس شکل گیری و تمایز ویژه هنر مدرن غرب است و مبتنی بر داشتن سوژه و روایت است. در ادامه ارتباط مفهوم آزادی و سوبژکتیویته سبب اهمیت هنرمند آزاد می شود که معنای آزادی در بیان فرم را اهمیت بخشیده و درکنار ذهن باوری قرار می دهد.

هیوم از فیلسوفان قابل تامل است؛ ضد عینیت جهان بیرون است / ضد عینیت قواعد اخلاقی است / به فطرت اعتقاد ندارد / به جوهر جسمانی معتقد نیست / به جوهر روحانی هم باور ندارد.

او بر این باور است که ما در یک جهان پدیده گرا هستیم و صرفا با پدیده ها مواجهیم.

درباره من او بر این باور است که: من همواره در یکی از حالتهای خودم حضور دارم و هیچگاه من خودم را در حالت محضی که بتوان آن را من خودم نامید حضور ندارم و از اینرو یک من ثابت پایدار وجود ندارد، بلکه از نظر او من در هر لحظه که بر آن حضور دارم یک من تقویمی نیست بلکه من تنظیمی است. ما من را نمی بینیم و پدیده های من را می بینیم و در نتیجه می توان گفت به کلیت اعتقاد ندارد و تصورات کلی را باور ندارد.

هیوم معتقد است ما با یک جهان اسم ها مواجهیم و از طرفی با شباهت مخالف است چرا که مقوله ای به نام مشابهت را نمی پذیرد.

او مقولات عشره ، 10 گانه، ارسطو را که شامل: زمان و مکان و مجاورت و مشابهت و جهر و عرض و … است، به پرسش می گیرد و به انها اعتقاد ندارد. او همچنین علیت را باور ندارد و معتقد است کسانی که آن را باور دارند شهودی عمل می کنند و و بر این باورند که از هیچ هیچ بوجود نمی آید و او خود این گزاره را مبتنی بر علیت می داند. او بر این باور است که ما علیت ها را نمی بینیم بلکه این ما هستیم که در ارتباط بین چیزها ضرورتی را می سازیم و تصور علیت ناشی از همین تصور ارتباط میان چیزها است.

او ضرورت را ناشی از مجاورت علت و معلول، و تقدم زمانی علت می داند و در این راستا با مثال حرکت دست و انگستر عدم وجود تقدم و تاخر زمانی را مثال می زند.

او ضرورت را یک عادت ذهنی می داند چرا که بشر اینگونه می تواند زندگی راحت تری را با فرض ضرورت داشته باشد. علیت از نظر هیوم عادتی ذهنی است و و ضرورت هم و از اینرو در میان پدیده های جهان علیت را باور ندارد.

او به قطعیت باور ندارد اما درباره زیبایی شناسی می کوشد تا به قطعیتی درباره داوری اثر هنری دست یابد.

درباره کتاب درباب معیار ذوق و تراژدی:

هیوم علیرغم باور به عدم قطعیت در زیبایی شناسی تلاش برای یافتن یک حکم کلی درباره داوری زیبایی شناسی یک اثر هنری دارد. او علاقه ای ویژه به ادبیات دارد  و بر این باور است که لازم می نماید تا ذهن های مختلف در یک حلقه جمع شوند و درباره یک اثر هنری با پرهیز از سوبژکتیویته داوری یکسانی داشته باشند.

دلایل و عقاید او در کتاب درباب مهیار ذوق و تراژدی آمده است که از جمله کتابهای نخستین و مهم درباره زیبایی شناسی است.

از آنجا که افراد مختلف سلیقه مختلف دارند و همه زیبایی را به اکال مختلف دریافت می کنند، لازم است کسی درباره زیبایی حکم دهد که ممارست ویژه در بررسی آثار بزرگ هنری داشته باشد و دارای لطابف خیال باشد، به این معنا که نقصی در حواس نداشته باشد و بتواند اجزا را دریافت کند و در کلیت اثر هنری اجزا را ببیند، یعنی بر تکت تک اجزا، کلیت و ارتباط اجزا در دل این کلیت اشراف داشته باشد و نیز در بررسی این همه ممارست داشته باشد و این ممارست با بررسی آثار بزرگ هنری عجین باشد.

از نظر هیوم چنین کسی می تواند مدعی ارائه حکم خود بعنوان حکمی برای زیبایی شناسی داشته باشد.

اما در این بحث نکات مهم دیگری نیز قابل تامل است:

  • تلاش برای تبیین قواعدی برای حکم و داوری زیبایی شناسی اثر هنری
  • تبیین ضرورت حضور مورخ تاریخ هنر و منتقد هنری
  • اهمیت به ذوق برای شکل گیری تاریخ هنر
  • اهمیت به نریشن و روایت گری در جهت حرکت به سمت سوبژکتیویته
  • اینکه هنر و هنرمند با امر تاریخی پیوند دارد
  • توجه به تاریخ هنر ها بجای تاریخ هنر
  • اهمیت مورخ و منتقد هنر برای بازآفرینی هنر و گشودگی فضای هنر برای شامل شدن هنرمندان متمایز
  • تعریف منتقد برای امکان بروز و ابراز زاویه دید متفاوت و دیدن از منظری دیگر
  • زیبایی کیفیتی در اشیا نیست بلکه ذهنی است و نفی آن بیهوده است
  • معیارهای ضروری زیبایی: آرامش کامل خاطر، حضور ذهن، توجه کامل به اثر
  • عدم لطافت خیال سبب عدم درک و عدم احساس زیبایی است
  • ارتباطی بین قوه فاهمه و درک زیبایی وجود دارد
  • توجه به مفهوم دیالکتیک هیوم درباب داوری زیبایی
  • اهمیت اجماع، تجربه های گذشته و اقوام و ملت ها در تشخیص لطافت خیال هر جامعه ضروری است
  • اهمیت ممارست در لطافت خیال و ارتباط با دیدن آثار هنری بزرگ
  • پرهیز از پیشداوری ها در حکم درباره زیبایی چرا که مخل قوه فاهمه و قضاوت صحیح است
  • هر کسی شایسته داوری زیبایی نیست و ارجحیت از سلامت فهم و برتری قوایشان مشخص می شود
  • می توان لذت زیبایی شخص را توسط دیگری بیدار کرد
  • منابع معیار ذوق: خلق و خوی اشخاص، آداب و رسوم و عقاید مختلف دوره و کشور (زمان و مکان)

نویسنده متن: مهدی یارمحمدی